• 1389/10/21 - 12:00
  • تعداد بازدید : 160
  • زمان مطالعه : 1 دقیقه

سروده دكتر كیمیا ملكی در رثای دكتر فرنود شكوهی كه در سانحه هواپیمایی به لقاء الله پیوست

تقدیم به روح پاك استاد گرانقدر دكتر فرنود شكوهی، چراغ راهی كه خاموش ماند. 

شب و سوز و سردی راه

شب تلخ گاه و بیگاه

شب گم شدن شكستن

شب كوله بار بستن

چه قلم تواند امشب، شب ما به سر رساند؟

چه خبردو چشم منتظررا به دم سحر رساند؟

كه قلم نمی تواند بسراید امشب این رنج

كه چه پرغرور گنجی ز وطن ز علم فردا

به دو پلك هم نهادن

ز بر چه دیدگانی، به شكوه آسمان رفت

به دو بال پرگشودن، به عروج ناگهان رفت

بخدا نمیتوانم به قلم سرایم امشب

كه چه شمع پرفروغی، ز زمین و از زمان رفت

به تو مادری كه پشتش

بشكسته از فراقش

ز فراق گذشته مادر

بشكن ز سوز داغش

پسرت غریب و خسته،ز سفر رسیده امشب

چه ره دراز و دوری،كه به جان خریده امشب

بشنو ز كودكانش

كه چو دل شكسته چوپان

كه به نی، نوا سراید

ز شرر چه می نوازند:

پدرم سفر مبارك

سفری به اوج پرواز

ز دو دیده خون فشانم

كه ز در نیامدی باز

پدرم غریب رفتی

نكند ز در نیائی

نكند چو خواب شیرین

دم صبح پر گشائی

پدرم شكسته قلبم

چه غروب واپسینی

چه دریغ و حسرت و درد

كه تو غربتم نبینی

ز شمار چشم یك تن

ز خرد هزار تن بیش

ز تو پیشكش رسیده

تن پاره پاره ات پیش .

خانم دكتر كیمیا ملكی سراینده شعر از همكاران اداره كل دامپزشكی مازندران و یكی از شاگردان مرحوم شادروان دكتر شكوهی می باشند
  • گروه خبری :
  • کد خبر : 235740
کلمات کلیدی

نظرات

0 نظر برای این مطلب وجود دارد

نظر دهید